الهی، خروج از ماه مبارک رمضان را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار ده و هرآنچه از عیدی بر بندگان برگزیده ات به پاس بندگی خالصانه عطا خواهی فرمود، به ما هم عنایت فرما.
ندايي در گوشم گفت: مسافر رمضان! به آخر رسيدي...
ايستگاه آخر است بايد پياده شوم ندايي در گوشم گفت: مسافر رمضان! به آخر رسيدي... حرف رفتن است ... نگراني از فاصله است هراس دور شدن دوباره است
حرف از رفتن رمضان را با كدامين زبان و كدامين كلمات جفت و جور كنم كه شرمندگي ام داخلش نباشد!؟ حق را ادا کرده باشم و دين بر گردن حقيرم نگذارم از دعاي وداع آغاز مي کنم از نگراني ام و از التماس هايم به خدا خدايا از تو مي خواهم به ذات بزرگوار و كاملت كه اگر گناهى به گردن من باقى مانده است كه آنرا نيامرزيده اى يا مى خواهى مرا به جرم آن عذاب كنى يا بدان مرا بسنجى ، ببخشي و از اعماق وجودم مى خواهم كه سپيده دم طلوع نكند تا تو آنها را بر من نبخشيدي از تو ممنونم که مرا به ضيافت رمضان، ماه رحمت و بخششت راه دادي و مرا در زير بار نعمتهاى بيکرانت جاي دادي از تو ممنونم که مرا بر روزه اين ماه و نماز و عبادتش به آخرين شب رساندي و هزاران بار از تو ممنونم که مرا يارى كردى بر انجام فرائض اين ماه
خدايا بر من منت گذار و از من بپذير اعمالي را که در ضيافت تو به انجام رساندم خدايا از تو مي خواهم بهترين گذشت و عفو و چشم پوشى و آمرزش را بر من داشته باشي خدايا از تو مي خواهم هر خير و خوبي و مطلوبي را به رسم لطف و کرامتت بر من عطا کني به حق بزرگترين و بهترين ماهي که بر من گذشت، نگهدارى دين و رهايى از دوزخ را نصيبم کن وداعى كه من از اين ماه مى كنم وداع فنا و مرگ گناههانم قرار ده و در عوض توفيق سال آينده را نيز بر من عطا کن و جز اين چه بخواهم از تو سفرههاي ضيافت نور در آخرين روزها يک به يک برچيده مي شود آخرين دعاها، سورهها، نيايش ها، التماس ها، اشک ها يا رب يا رب ها خوانده ميشود و اشک بي قراري سر ريز مي شود مرا آفريدي و به من نام هاي زيباي خودت را ياد دادي تا در قدر رمضان يا بهتر بگويم در قلب رمضان تو را به هزار و يک اسم بخوانم آنچه در اين ماه بر من گذشت سراسر خير و برکت بود واينک به پايان رسيدم نگرانم از قول و زنجيري که پاي شيطان را باز مي کند و مرا از تو دور مي کند ميخواهم به برکت اين ماه از تو بخواهم که کمکم کني آنگونه که در اين روزها دور بودن از شيطان را ياد گرفتم در تمام سال آن را اجرا کنم بگذشت مه روزه، عیــد آمد و عیــد آمد
وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَ اَهْــــــــــلَ الْعَفْوِوَالرَّحْمَةِ وَاَهْـــلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ذُخْراً [وَشَرَفاً] وَمَزِیْداً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوَّءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ الَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْه ُعِبادُکَ الْصّالِحُونَ
و در آخر رمضان ماهی است كه هر انساني تا فرصت دارد باید از آن استفاده كرده و به سوي نيكبختي حركت كند و با كوشش آمرزش الهي را كسب نمايد تا مشمول سخن پيامبر (ص) نگردد كه فرمود همانا بدبخت كسي است كه در اين ماه بزرگ، ازآمرزش خدا محروم بماند.
شكي نيست در اينكه بدبختي و خوشبختي در اختيار خود ماست، آدمي مي تواند از راه معصيت و سركشي و طغيان و ظلم و ستم به جايي برسد كه او را اشقي الاولين گويند، چنانكه پيامبر اكرم(ص) در باره ابن ملجم مرادي چنين تعبيري فرموده و امثال نمرود و فرعون و كساني كه راه آنها را رفته و طريق آنها را پيموده اند نیز از مصاديق آدم مي باشند. همچنین انسان مي تواند از راه بندگي و اطاعت به جاي رسد كه از اولياي خدا گردد و همچون سلمان فارسي شود كه رسول خدا(ص) در حقش چنين بفرمايد "سلمانُِ منّا اهل البيت" و يا آنكه خداوند،پيامبرخود را مامور كند كه آنها را دوست بدارد، همان طوري كه روايت شده كه آن حضرت فرمود: خداوند مرا فرمان داده به دوستي چهار نفر، از او پرسيدند آنها چه کسانی هستند. حضرت فرمود: علي، سلمان، ابوذر و مقداد. ماه مبارك رمضان ماهي است كه هر انساني بايد ازآن بهره مند گردد و تا فرصت دارد از وقت استفاده كرده و تنبلي و بي تفاوتي را كنار گذارده، به سوي نيكبختي خود حركت كند و از بدبختي بگريزد و با كوشش هر چه تمام تر، آمرزش الهي را كسب نمايد تا مشمول سخن پيامبر (ص) نگردد كه فرمود: همانا بدبخت كسي است كه در اين ماه بزرگ، ازآمرزش خدا محروم بماند. نقل شده كه آن حضرت روزي بر منبر رفت، چون از پله اول بالا رفت، گفت: آمين! آنگاه به پله دوم قدم نهاد و گفت: آمين! به پله سوم پا گذارد، گفت: آمين! بعد روي منبر نشست. اصحاب پرسيدند براي چه آمين گفتي؟ فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: بيني كسي بر خاك ماليده شود كه در نزد او نام تو برده شود، پس بر تو صلوات نفرستد، من گفتم: آمين! آنگاه گفت: بيني كسي بر خاك ماليده شود كه پدر و مادر را درك كند، پس داخل بهشت نگردد، من گفتم: آمين! سپس گفت: بيني آن كسي بر خاك ماليده شود كه ماه رمضان را درك كند وآمرزيده نشود.من گفتم،آمين!. "بيني به خاك ماليدن" كنايه از بدبختي و ذلت و خواري و مردن و روي زمين كشيده شدن است و لفظ "آمين" كه در دعاها ديده مي شود به معني"خدايا به جا آور" است، چنانكه از امام صادق(ع) نقل شده كه آمين به معني "ربّ افعل" است و يا اسمي است از نام هاي خدا. ممكن است كسي سوال كند مگر امكان دارد كه شخصي در اين ماه بزرگ كه ماه رحمت و بركت و مغفرت است آمرزيده نشود؟ پاسخ مي دهيم آري زيرا اين نعمت و اين فضيلت، ازآن كساني است كه قدر اين ماه را بداند و براستي به سوي خدا بروند. اما كساني كه اين ماه را ماه سورچراني و قمار و شراب و خوشگذراني و عيش و نوش و توطئه عليه مسلمانان قرار مي دهند، مسلما بدبخت و دور از رحمت خواهند بود و به عنوان مثال بايد گفت آبي كه حيات بخش و سرچشمه حيات است، همان آب براي عده اي سبب قطع حيات خواهد شد. يكي از وظايف روزه دار، يادآوري روز قيامت است و اينكه بداند همچنانكه در اينجا به سبب روزه، گرسنه و تشنه خواهد شد، همچنين روزي در پيش رو خواهد داشت كه گرسنگي و تشنگي آن بسيارشديد است و لذا بايد خود را براي چنان روزي، بسازد. موضوع ذكر و تذكر در قرآن و روايات بسيار ديده مي شود و جدا قابل توجه بوده و سفارش فراوان نسبت به آن گرديده و اتفاقا در بسياري از موضوعات به كار برده شده است. -در خداشناسي و عظمت پروردگار چنانكه در آيات بسياري دارد که پروردگار خود را به يادآور. (آيه ۴۵ سوره انفال) - در نعمتهاي الهي، چنانكه دارد نعمت هاي خدا را ياد كنيد. (آيه ۲۳۱ سوره بقره) -درباره آفرينش خود انسان. (آيه ۶۷ سوره مريم) - درباره يادآوري بندگان خالص، پيامبران و.. (آيه ۱۶ سوره مريم) -درباره آنچه در كتاب هاي آسماي است،چنانكه فرموده؛بياد آوريد آنچه را كه در تورت است. (آيه ۲۴ سوره ص) -درباره خلقت موجودات،از طريق زوجيت و طريق ديگر فرود آمدن باران ازآسمان. (آيه ۴۹ سوره الذاريات) - درموضوع تقوا، زنده كردن مردگان، بهشت و جهنم، و اصل مردن و صدها موضوع ديگر. (آيه ۸۰ سوره انعام) امام عسكري(ع) فرموده است: احتضار خود را در نزد زن و بچه ات به يادآور كه نه طبیبی هست كه ترا از مرگ باز دارد و نه دوستي كه ترا نفع دهد. همچنين حضرت علي(ع) فرموده است: هر كه دوري سفرآخرت را به ياد آوردآماده گردد، يعني به واجبات پرداخته و از محرمات دوري نمايد و به طور خلاصه براي آخرت خود توشه بر گيرد. منبع : جام نیوز پیشتر خالد انصاری کارشناس شبکه وهابی و تفرقه انگیز وصال فارسی در سخنانی عجیب، ابن ملجم، قاتل امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) را مسلمان معرفی کرده و مدعی شده بود : «ما برای اثبات اسلام عبدالرحمن ابن ملجم نیازی نیست دلیل بیاوریم. ابن ملجم خودش مجتهد بوده و اجتهاد کرده...»
«و از این رو منافق ترین گروه ، دشمنان ابی بکر می باشند زیرا در میان صحابه هیچکس غیر از او محبوب تر در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود و هیچکس نیز به اندازه ابی بکر ، محبت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را در دل نداشت. برخی (از همین دشمنان ابی بکر ) از بزرگترین نشانه های نفاق بودند و برای همین است که در هیچ گروهی به اندازه نصیریه و اسماعیلیه، منافقان که دشمنی ابی بکر را دارند پیدا نمی شود.» منهاج السنة النبوية ، ج 4 ص 300 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم بر این اساس، دشمنان ابی بکر همگی منافق اند و هیچ شکی در این امر وجود ندارد! وی در مورد قاتل عمر میگوید : « ابولولوه کافری بود که عمر را به قتل رساند همچنان که یک کافر، مومنی را به قتل میرساند و اینگونه شهادت بسیار بزرگتر از شهادتی می باشد که بوسیله یک مسلمان باشد . زیرا کشته شده بوسیله کافر دارای مقامی والاتر از کشته شده بوسیله کافر است.» منهاج السنة النبوية ، ج 6 ص 31 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم و یا میگوید : «کسی که عمر را کشت کافری بود که با اسلام و پیامبر و امت اسلامی دشمنی داشت و این عمل وی نیز از روی دشمنی با اینان بوده است.» منهاج السنة النبوية ، ج 7 ص 153 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
در جای دیگر در مورد قاتلان عثمان میگوید : عثمان را نکشتند مگر گروهی اندک که سرکش و ظالم بودند .... و کسانی که سعي در قتل عثمان داشته اند همه خطاكار، بلكه ظالم و سركش و متجاوز بودهاند. (در حالی که قاتلان عثمان در تاریخ مشخص هستند) منهاج السنة النبوية ، ج 6 ص 296 - 297 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم حال که موقف ابن تیمیه در مقابل دشمنان ابی بکر و قتله عمر و عثمان مشخص شد ، بد نیست که نظرات او را در مورد دشمنان و قاتل امیرالمومنین علیه السلام ببینیم . *** وی میگوید : آن كسى كه على(علیه السلام) را كشت، اهل نماز و روزه بود و قرآن مى خواند و معتقد بود كه كشتن على(علیه السلام) مورد رضايت خدا و پبامبر است و اين كار را به خاطر به دست آوردن محبت خدا و پيامبر انجام داد، اگر چه در اين عقيده دچار گمراهى شده بود . منهاج السنة النبوية ، ج 7 ص 153 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم *** و در جای دیگر در مورد ابن ملجم ملعون میگوید : و لذا - على بن ابى طالب علیه السلام - را يكى از خوارج به نام عبد الرحمن بن ملجم در حالى كه از عابدترين انسان ها بود به قتل رساند . منهاج السنة النبوية ، ج 5 ص 47 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم یعنی ابن ملجم مرادی خارجی ، با اینکه قاتل امیرالمومنین علیه السلام است ولی از عابدترین مردم و اهل نماز و روزه و قرآن بوده و نیت وی قربت الی الله بوده است !! *** وی در جای دیگر ، این چنین سخن می گوید : خداوند خبر داده است: «مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار می دهد!» و روشن است كه خداوند محبت صحابه را در دل هر مسلمانى قرار داده است؛ به ويژه خلفا و به ويژه ابوبكر و عمر؛ چرا كه تمام صحابه و تابعين اين دو نفر را دوست داشتند و (آن زمان) بهترين قرنها بود. اما در باره على اين چنين نبود؛ زيرا بسيارى از صحابه و تابعين بغض على را در دل داشتند، او را سب مىكردند و با او مىجنگيدند. منهاج السنة النبوية ،ج 7 ص 137 - 138 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم
*** وی در دفاع از کسانی که به همراه امیرالمومنین علیه السلام در جنگها شرکت نکرده (با اینکه ایشان ، اولی الامر بودند ) و در اثبات بهشتی بودن کسانی که با ایشان جنگیدند میگوید : و کسانی که با علی (علیه السلام) جنگیدند از این حالات خارج نیستند: یا گناهکار بودند ، یا مجتهد خطا کار بودند و یا عملشان صحیح بود و در هر صورت، هیچ اشکالی بر ایمان آنها نبوده و این مطالب مانع بهشت رفتن آنها نمیشود! پس هر کس که با علی (علیه السلام) جنگید، با اینکه ستمکار است ولی این امر سبب خروج وی از ایمان نمیگردد و (این مطلب ) سبب وجوب آتش جهنم بر او و نرفتن به بهشت نمی گردد زیرا اگر ظلم و ستم به دلیل تاویل باشد، مجری آن اجتهاد کرده است. منهاج السنة النبوية ،ج 4 ص 393، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم حتی کسانی از دشمنان امیرالمومنین علیه السلام که خطا کار بوده و جنگیدنشان با امیرالمومنین علیه السلام نیز از بیخ و بن غلط بوده ، باز هم اشکالی بر ایمانشان نیست و مستقیماً وارد بهشت میشوند! و چگونه است که قاتلان عثمان مستوجب هرگونه توهین و نفرین هستند ولی کسانی که با امیرالمومنین علیه السلام مقاتله کردند، مجتهدند و حتی اگر ستمکار باشند باز هم اجر می برند زیرا مجتهد خطا کارثواب می برد؟ پس تاکنون معلوم شد که رتبه کسانی که علیه امیرالمومنین علیه السلام هر کاری در ذم و ملامت و دشمنی و جنگ کرده اند از جمله افراد گمنام نبوده اند بلکه گروهی از صحابه و تابعین بوده اند!
*** این ناصبی در دفاع از خوارج چنین میگوید : پس خوارجی که علی (علیه السلام) را تکفیر کردند، اگر قرار باشد بیان شود: در مورد علی (علیه السلام) بخاطر شبهه او را دارای مقام الوهیت دانستند، پس می توان چنین گفت که کفر وی نیز از روی شبهه بوده و می توان چنین گفت که گناهانی از او صادر شد که اقتضای آن تکفیر وی توسط خوارج است (با اینکه ) خوارج ، بیشتر و عاقل تر و دیندارتر از کسانی هستند که ادعای الوهیت در مورد علی (علیه السلام) می کنند. پس اگر قرار باشد که به چنین مطلبی احتجاج کرده و ادعا را منقبتی برای او بدانیم، ادعای دشمنان علی (علیه السلام) و خوارج نیز همانند این ادعا بوده و بلکه قوی تر است ! پس مقام خوارج کجا و غالیان رافضی کجا ؟! منهاج السنة النبوية ،ج 4 ص 37 - 38، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم این همه تعریف و تمجید از منحرفینی همچون خوارج چه الزامی دارد؟ آیا باید کسی که منحرف و خارج از دین است را به الفاظ حمیده ستود؟
این سخنان ابن تیمیه عملاً فریادی بلند، مخفی در میان کلمات است که به همه مسلمانان ندا میدهد: چگونه به شما بفهمانم که من از علی متنفرم و با او دشمن هستم ؟!
منابع: جام نیوز / اسلام تکس
رسول اعظم (ص) فرمودند: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»
به حقیقت برو، بگو آمدم.اگر گفتند: اینجا چرا آمدی؟ بگو به کجا روم و به کدام در رو کنم؟این ره است و ره دوم ره نیست این دراست و در دوم در نیستاگر گفتند به اذن که آمدی؟ بگو شنیده ام:به ضیافتخانه ی فیض نوالت منع نیست در گشاده است و صلا در داده خوان انداختهاگر گفتند: تا به حال کجا بودی؟ بگو ره گم کرده بودم.اگر گفتند چه آوردی؟ بگو اولا دل شکسته که از شما نقل است:در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس بازار خود فروشی از آن سوی دیگر استو ثانیا:جز نداری نبوده مایه ی دارایی من طَمَع بخششم از درگه سلطان من استو ثالثا: الهی! آفریدی رایگان، روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان، تو خدایی نه بازرگان.اگر گفتند: بیرونش کنید، بگو:نمی روم ز دیار شما به کشور دیگر برون کنیدم از این در، درآیم از در دیگراگر گفتند قابلیت استفاضه نداری، بگو: قابلیت را هم شما افاضه می فرمایید.باز اگر به تو اعتراض نمودند بگو:بــه والله بـــه بالله بـــه تالله بـــه حق آیه نصر من اللهکه مو از دامن دست برندارم اگر کشته شوم الحکم للهاگر گفتند: مذنبی، بگو: اولا شنیده ام شما غفارید و ثانیا من مَلَک نیستم، آدمی زاده ام و ثالثا:ناکرده گنه در این جهان کیست بگو؟ آنکس که گنه نکرده و زیسـت بـگو؟من بــد کنـم و تو بد مکـافـات دهـی پس فرق میان من و تو چیست بگو؟اگر گفتند: این حرف ها را از کجا یاد گرفته ای؟ بگو:بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارشاگر گفتند: چه میخواهی؟ بگو:جز تو ما را هوای دیگر نیست جز لقای تو هیچ در سر نیستحضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی / جمع پراکنده، ص ۱۸۹جایگاه و اهمیت شب قدرچنان كه درك شب قدر، كاری مشكل است، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر نیز عملی است دشوار كه تنها راه یافتگان به آن شب عزیز میتوانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چرا كه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»در وصف آن همین بس كه «از هزار ماه برتر است» و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است:
|
آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آبان 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 |