11:5
119
شام غریبان بر اهل بیت(ع) چه گذشت؟
 
 

سال 61 ه.ق عصر روز دهم محرم به دستور یزید بعد از این كه امام حسین (علیه‌السلام) را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمه‌ها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند.

آن نامردان به سوی خیمه‌های حرم امام حسین (علیه‌السلام) روی آوردند و اثاث و لباسها و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهل‌بیت پاك با آن بی‌شرمان بر سر جامه‌ای در كشمكش بود و عاقبت آن لعنت شدگان الهی جامه را از او می‌ربودند.

دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و حریم او از خیمه‌ها بیرون آمده و می‌گریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری می‌نمودند.

بعد از این اموال اهل‌بیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند. و آن بزرگواران را از كنار پیكر امام حسین (علیه‌السلام) گذراندند. وقتی نگاه اهل‌بیت به كشته‌ها افتاد فریاد كشیدند و بر صورت خود زدند.

بعد از به اسارت گرفتن اهل بیت، عمر سعد ملعون در میان یارانش فریاد كشید: چه كسی حاضر است كه اسب بر پشت و سینه حسین (علیه‌السلام) بتازد! ده نفر داوطلب شدند و پیكر مطهر امام حسین(علیه‌السلام) را با سمّ اسبان لگدكوب كردند.

در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارك امام حسین(علیه السلام) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به كوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع كرده (كه هفتاد دو سر بود) و به همراهی شمر بن ذی‌الجوشن و قیس بن اشعث به كوفه فرستاد.

سپس كشته‌های خودشان را جمع كرده و دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدكوب شده امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان كربلا بود تا این كه توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمایی امام سجاد (علیه‌السلام) دفن شدند.

شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهل‌بیت در یك خیمه نیم‌سوخته سپری نمودند در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل نشده ولی می‌توان تصور كرد كه چه شب سختی را بعد از یك روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمه‌ها و اهانت‌ها و ... داشته‌اند.

عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور حركت از كربلا به سوی كوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسین (علیه‌السلام) را بر شتران بی‌جهاز سوار كرده و این امانت‌های نبوت را چون اسیران كفّار در سخت‌ترین مصائب و غم و غصه كوچ می‌دهند.

شاعر عرب این مصیبت عظما را به رشته نظم در آورده:

"یصلى على المبعوث من ..."؛ این قضیه بسیار شگفت‌آور است كه مردم بر پیغمبر مبعوث كه از آل هشام است، تحیت و درود بر روح پاكش می‌فرستند و از طرف دیگر، فرزندان و خاندان او را به قتل مى‌رسانند!!

در هنگام حركت از كربلا عمر سعد دستور داد كه اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌كنم لحظه‌ای را كه زینب دختر فاطمه (سلام‌الله علیها) را از كنار كشته بر خاك افتاده برادرش حسین عبور دادند كه از سوز دل می‌نالید ... و امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: ... من به شهدا نگریستم كه روی خاك افتاده و كسی آنها را دفن نكرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت كه نزدیك بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد كه بی‌تابی نكنم.

برگرفته از لهوف،نفس المهموم

16:32
118
آیا خدا برای شهادت حضرت علی اصغر به امام حسین (علیه السلام) تسلیت گفت؟

             

 
 

 در ارتباط با نحوه شهادت فرزند شیر خوار امام حسین (عبد الله رضیع یا علی اصغر) چند نقل وجود دارد، از جمله:

 

الف. ایشان خطاب به خواهرشان زینب (س) فرمودند که فرزند کوچکم را به من بده تا با او خداحافظی کنم. سپس او را گرفته و برای بوسیدنش خم شد که ناگاه حرمله با تیری او را هدف قرار داده و تیرش به گلوی آن شیرخوار اصابت کرده، او را به شهادت رساند.

 

حضرت پس از مشاهده این ماجرا، پیکر این شهید کوچک را به خواهرش زینب داده و سپس دو دستان خود را پر از خون فرزندش کرده و آن را به سمت آسمان پاشیده و فرمود: چون در برابر چشمان خدا هستم، تحمل تمام این مشکلات برایم آسان است!

 

امام باقر (ع) فرمودند که از خون پاشیده شده به طرف آسمان، قطره ای به زمین برنگشت. [1]

 

شاید برخی صاحبان ذوق، برنگشتن خون این طفل شیرخوار را نشانه تسلیت پروردگار به امام حسین (ع) ارزیابی کرده باشند.

ب. امام حسین(ع) متوجه شد که فرزند کوچکش از تشنگی بی­تاب و گریان شده و به همین دلیل او را در مقابل سپاه دشمن بر فراز دستان خود گرفته و فرمود: ای مردم اگر به من رحم نمی­کنید، دلتان برای این طفل بسوزد!

در این هنگام یکی از افراد سپاه دشمن، با تیری این کودک را هدف قرار داده و او را به شهادت رساند. امام با دیدن این صحنه، گریان شده و به پروردگار عرضه داشت: خدایا! تو خود بین ما و این گروه که با وعده یاری و کمک، ما را دعوت کرده و اکنون ما را می­کشند، قضاوت کن!

 

بعد از این سخنان، ندایی از غیب رسید که ای حسین! به فکر کودکت نباش که اکنون دایه­ای در بهشت در اختیار او بوده و به او شیر خواهد داد. [2]

 

در صورت پذیرش چنین نقلی، این سخن غیبی را می­توان تسلیتی از جانب پروردگار به امام حسین(ع) دانست.

 

پی نوشت ها:

[1] سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 117، انتشارات جهان، 1348 ش.

 

[2] سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ص 227، منشورات الرضی، قم، 1418 ق.

16:19
117
آیا یکی از قاتلان امام حسین(علیه السلام) فردی ایرانی به نام رستم غلام شمر بود؟

             

 

 بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع تاریخی؛ تنها فردی را که رستم - غلام شمر که با توجه به نامش احتمالاً باید ایرانی باشد- در عاشورا به دستور شمر به شهادت رساند،

امّ وهب نمرى قاسطى، همسر عبد اللّه بن عمیر کلبى بود؛ این بانو بر بالین سر شهید خود قرار گرفت و گفت: از خدایى که بهشت را روزى تو گردانده می­خواهم مرا نیز در

جوار تو قرار دهد، در این هنگام رستم غلام شمر با ضربت گرزى، وى را به شهادت رساند.(1)

 

اما گزارشی در تاریخ و مقاتل معتبر یافت نشد که او یکی از کسانی است که در شهادت شخص امام حسین(ع) دخالت مستقیم داشته باشد.

 

پی نوشت:
[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏5، ص 438، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب‏، ج ‏20، ص 450، دار الکتب و الوثائق القومیة، قاهره، چاپ اول، 1423ق.

1:13
116
پیامک های ماه محرم (3)

        

 
         
 
 

 

عالم همه محو گل رخسار حسين است

ذرات جهان درعجب از كار حسين است

داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش

يعني كه خداي تو عزادار حسين است

 

 

ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود دلها همه آماده ي پرواز شود با بوي محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود

 

 

 

دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم فردا كه كسي را به كسي كاري نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم

 

 

باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

 

 

فرشته‌ها از امشب صبوي غم مي‌نوشن دوباره اهل جنت پيرهن سياه مي‌پوشن

 

 

با آب طلا نام حسين قاب کنيد با نام حسين يادي از آب کنيد خواهيد مه سربلند و جاويد شويد تا آخر عمر تکيه بر ارباب کنيد

1:6
115
اس ام اس های مخصوص ماه محرم (2)
 
         
     
 
 
 

عالم همه قطره و دریاست حسین

خوبان همه بنده و مولاست حسین

ترسم كه شفاعت كند از قاتل خویش

از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسین

 

 

قیامت بی حسین غوغا ندارد

شفاعت بی حسین معنا ندارد

حسینی باش كه در محشر نگویند

چرا پرونده ات امضا ندارد

 

 

منزلگه عشاق دل آگاه حسین است

بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است

از مردم گمراه جهان راه مجویید

نزدیكترین راه به الله حسین است

 

 

آبروی حسین به كهكشان می ارزد

یك موی حسین بر دو جهان می ارزد

گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست

گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد

 

 

دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله

چون زمین هم میكند با نام زینب هلهله

دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود

صحنه جنگیدن عباس اكران میشود

 

 

دیباچه عشق و عاشقی باز شود

دلها همه آماده پرواز شود

با بوی محرم الحرام تو حسین

ایام عزا و غصه آغاز شود

 

به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان

به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان

خدا داند كه در بازار عشقت

به جز جان هیچ كالایی ندارم یا حسین جان

 

 

ای وجودت عشق را معنای حسین

عالمی یك قطره تو دریا حسین

 

 

پرسیدم: ازحلال ماه، چرا قامتت خم است؟

آهی كشید و گفت: كه ماه محرم است.

گفتم:  كه چیست محرم؟ باناله گفت:

ماه عزای اشرف اولادآدم است

 

 

اردوی محرم به دلم خیمه به پا كرد

دل را حرم و بارگه خون خدا كرد

محرم آمد و ماه عزا شد

مه جانبازی خون خدا شد

جوانمردان عالم را بگویید

دوباره شور عاشوار به پا شد

 

 

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین

تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین

 

 

السلام ای وادی کرببلا

السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن

السلام ای کشته های بی کفن

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم

از تو و طفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی می شدیم

در رکاب تو فدایی می شدیم

 

23:31
114
محرم آمد...

حسین(ع) چون بر زمین افتاد؛

چشمه عشق افلاکی، از خاک چوشیده و زمین و زمان درهم پیچید؛

زمان بر مدار عاشورا و زمین بر گرد کربلا، به طواف آمد؛

و از ان روز هر لحظه عاشورا شد و هر جا کربلا؛

و نام حسین در همه عالم پیچید....

سیاهت را به تن کن باز، دل آری... محرم شد.

صدای سینه مردم، درون کوچه می پیچد

صدای سنج و دمام است، غوغایی... محرم شد

صدای شیون مردم، که از مسجد به گوش می آید

صدای طبل و زنجیر است و مداحی... محرم شد

صدای هق هق ابری که می گرید برای او

صدای شیون باد است، با بادی... محرم شد

پسر می پرسد: آی بابا، چرا حالت پریشان است؟؟

پدر گفتا: سیاهت کو؟ نمی دانی؟ ... محرم شد

سیاهت را به تن کردی که بنمایی عزا دارم

خوشا احوال شب را که همه رنگش ... محرم شد

خوشا احوال مردانی ، که سیراب از عطش رفتند

هفتاد و دو پروانه، که رفتند و ...  محرم شد

21:59
113
پیامک استقبال از محرم

تا کرب و بلا هست ، زمین را عشق است آه دل همواره غمین را عشق است هر چند که هیچ است همه ارزش ما مجنون حسینیم ، همین را عشق است  

 

جابر این جا حرم محترم خون خداست / هر طرف سیر کنی جلوه ی مصباح هداست غسل از خون جگر کن که مزار شهداست / سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست  

 

گفت ضمایر را بشمار گفتم من ، من ، من ، من … گفت فقط من !!!؟؟؟ گفتم آری همگی رفته اند زیارت ارباب و فقط منم که اینجا تنها مانده ام...  

 

کربلایت بار دیگر منزل زینب شده در عزای اربعینت جان او بر لب شده او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده  

 

از کودکی به گردن ما شال ماتم است نابرده رنج ، گنج به ما داده ای “حسین”  

 

یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است این زن صدایش آشناست، ای وای من او ” زینب ” است...  

 

دیده خونبار دارد آسمان کربلا هست تا در انتظار کاروان کربلا روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی‏ست تشنه کامی‏ها به دشتِ بیکران کربلا  

 

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد / دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید / همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد...

9:34
112
فضايل اميرالمومنين (ع) از زبان مبارک آن حضرت

قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
« انا المذکور في سالف الزمان و الخارج في آخر الزمان »
منم آنکه در روزگار گذشته ياد شده ام و در آخرالزمان خارج مي شوم
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 321


قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا الاخره و الاولي
مبداء و منتهي منم
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 321

قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا مصباح الهدي، انا مفتاح التّقي
منم چراغ هدايت ، منم کليد پرهيزکاران
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 321


قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا الصامت و محمد الناطق
منم ان خاموش و محمدِ گويا
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 321

قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا صاحب القرون الاولي.
منم صاحب زمانهاي اوليه.
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 320


قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا الذي انقلب في الصورکيف شاء الله
منم انکه دگرگون مي شوم در صورتهاي مختلفه انگونه که خدا مي خواهد
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 320

قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا المتکلّم علي لسان عيسي في المهد ، انا الذي يصلّي عيسي خلفي.
منم آن تکلم کننده بر زبان عيسي در گهواره ، منم آنکه عيسي پشت سر من نماز گذارد.
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 320

قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
انا الذي اجوز السموات السّبع و الارضين السّبع في طرفه عين
منم آنکه به يک چشم بر هم زدن آسمانها و زمينهاي هفتگانه را سير ميکنم.
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 320

 
قال اميرالمؤمنين عليه السلام :
« انا اعلم هماهم البهائم و منطق الطير.»
من زمزم؟ چهار پايان و گفتار پرندگان را مي دانم.
مشارق الانوار اليقين في حقايق اسرار المؤمنين رجب البرسي الحلي ص 320

14:21
111
پیامک های ویژه عید غدیر
 
 
 
 

 

عید است و غــدیرش ، علی والا است ، علی

دل تشنه عـــــدل است و او دریاست ، علی

جشن است و مبارک ، علی گشته است ، ولی

دنیا همـــه را شادی که مـــــولا است ، علی

.

.بر عید غدیر عید اکبر صلوات / بر چهره ی نورانی حیدر صلوات

بر فاطمه این عید هزاران تبریک  / بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات  . . .

عید غدیر بر شما مبارک

.

زیر چتر بوسه ها ، آسمان غدیر شدفرصت ِ تنفس ِ نغمه ی کویر شد

ترجمانی از بهشت ،ترجمانی از خدا

روی دست ِ عرشیان، آیه ای غدیر شد . . .

.

عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست  / حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست

بر رشته ی محکم ولایت صلوات  / بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

این عید سعید حیدر کرار استشادی و شعف به عرش حق بسیار است

ذکر صلوات بر محمد امروز

خشنودی آل عترت و اطهار است

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

غافل مشو از عید غدیر و برکات  / امروز خدا گشوده است باب نجات

جبریل و ملائک همه با امر خدا  / سر داده ز گل دسته ی هستی صلوات

.

در عید غدیرخم بسی مسرورم  / از نور جمال مرتضی مسحورمامید که در حشر به ذکر صلوات  / با حب علی خدا کند محشورم

.

در عید غدیر شاد و دست افشانم  / مست از می ناب حضرت سبحانمیاران همه در سماع و ذکر صلوات  / خاموش نشستن این زمان نتوانم

.

در عید غدیرخم چو پیمان بستند  / تا آخر عمر عهدشان نشکستند

بر روح بلند پایمردان صلوات  / لعنت به جماعتی که آن بگسستند

.

از فرط گنه جهان ما شد تاریک  / ای کاش خدا برای عرض تبریک

در عید غدیرخم به نور صلوات  / عیدی بدهد فرج نماید نزدیک

.

یارب به حق غدیر و مولای غدیر  / با دست علی ومرتضی دستم گیر

تا همره قدسیان فرستم صلوات  / فریاد زنم ز فرط شادی تکبیر

.

خورشید خجالت زده شد روز غدیر  / در رشک رخ نبی و سیمای امیر

پس چهره برافروخت به ذکر صلوات  / تفسیر بشد وگرنه آن دم تکویر

.

آغاز علی بود و علی حُسن ختام  / او اول و آخر است به دین اسلام

در عید غدیرخم فرستد صلوات  / هر کس که و را علی ولی گشت و امام

.

امید خدا به ما نویدی بدهد  / در عید غدیر اجر مزیدی بدهد

از برکت ذکر یاعلی و صلوات  / حق با فرجش بر همه عیدی بدهد

.

الحق که تو آن علی ولی اللهی

از اسرار خداوند جهان آگاهی

آغاز ولایتت فرستم صلوات

دانم ز عنایتت غمم می کاهی

.

دست همه عاشقان حنایی شده است

شعر همه شاعران ولایی شده است

از یمن غدیر خم به ذکر صلوات

دوران فراق او نهایی شده است

.

مستیم ولی ز جمع هشیارانیم

مشغول دعای بارش بارانیم

با یک صلوات بیعتی تازه کنیم

تا حشر به بیعت علی می مانیم

.

وقتی که بگفت وال من والا را  / خشنود نمود حضرت زهرا را

بر احمد و نایبش فرستد صلوات  / هرکس که پذیرفته ز جان مولا را

.

خرّم تر از این لحظه ندیدست علی  / از امر خدا به خلق گردیده ولی

بیعت همه کردند به ذکر صلوات  / تفسیر الست ربکم بود و بلی

.

بر حبل ولایت علی چنگ زنیم  / بر شیشه عمر بد دلان سنگ زنیم

همراه فرشتگان به ذکر صلوات  / در عید غدیرخم خوش آهنگ زنیم

.

عید است و هوا شمیم جنت دارد  / نام خوش مصطفی حلاوت دارد

با عطر گل محمدی و صلوات  / این محفل ما عجب طراوت دارد

.

مهر تابان ولایت، شد نمایان در غدیر

باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر

«هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست»

این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر

خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار

ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر

عید سعید غدیر بر شما مبارک

.

بر خاطره ی زمان طراوت بارید / بر کام جهان دمی حلاوت بارید

رشکی به دل تمام دریاها شد / آن خم که بر او ابر ولایت بارید . . .

.

غدیر ، بهاى هر چه بهاران، طراوت قطره قطره‏ ى باران

عطر دل‏ انگیز نعمت ولایت و… موهبت هدایت مبارک باد . . .

.

موج یک حادثه در جان غدیر است امروز / و علی چهره ی تابان غدیر است امروز

عید ولایت بر همه مبارک

.

تا نور نشسته بر لبان تو علی / تا عشق بود چراغ جان تو علی

آن صحنه و آن حماسه ی روز غدیر / خاریست به چشم منکران تو علی . . .

.

غدیر ،یک کلمه نیست ، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان.

روز اکمال دین و عید ولایت امیرالمؤمنین مبارکباد

.

در فصل خطر امیر را گم نکنید / آن وسعت بی نظیر را گم نکنید

تنها ره جنت از علی می گذرد / ای همسفران غدیر را گم نکنید . . .

.

غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور.

.

سرچشمه ی وحی در کویر است، غدیر / تقدیر خداوند قدیر است، غدیر

ای عشق! بگو به تشنه کامان ولا / دریاست، اگرچه آبگیر است، غدیر

.

صد شکر که پیغمبر رحمت داریم  / هم دست به دامان ولایت داریم

با ذکر شریف و مستجاب صلوات  / امید شفاعت به قیامت داریم

عید سعید غدیر خم مبارک باد

.

ای ساقی کوثر ای شفیع عرصات  / در شأن تو آمده فراوان آیات

امشب صلواتی است شراب نابت  / جام دگرم بده به ذکر صلوات

.

امشب همه عاشقان به عیش و طربند  / در مدح علی به گفتگو با ادبند

در گود غدیرخم به ذکر صلوات  / در عهد دگر به تکسوار عربند

.

.

.

بالای کجاوه ها بر آن خم غدیر  / گلواژه ی اکملت لکم شد تفسیر

بر دست یداللهی حیدر صلوات  / در بیعت یاعلی به پا شد تکبیر

.

ای آنکه تویی ساقی و مولای غدیر  / کن مست مرا ز خمّ و صهبای غدیر

بر دست تو و دست محمد صلوات  / دستان یداللهی والای غدیر

.

با گوهر ناب در صدف پرورده  / امروز خدا به ما عنایت کرده

دیدم به غدیر با هزاران صلوات  / صد دسته گل محمدی آورده

.

امروز به شکرانه ی این عید غدیر  / کز یمن ولایتش جهان شد تطهیر

پیوسته فرست بر محمد صلوات  / کن بیعت دیگری به مولا و امیر

.

امروز به میخانه ی مولا مستیم  / در محضر اهل بیت عصمت هستیم

این عید غدیر است و بهار صلوات  / کز بند غم و غصه و ماتم رستیم

.

بر اوج کجاوه ها دو دست خورشید  / دست علی و دست پیمبر تابید

زین نورٌ علی نور چو شد دین تکمیل  / عطر صلوات حق به عالم پیچید

.

ما مست ولایتیم و پابست امیر  / پیمانه ی ما پر شده از خمّ غدیر

بر ساقی کوثر ولایت صلوات  / بر صولت حیدری هزاران تکبیر

.

یک ذره ز مدح او به این افواه است  / از منزلتش فقط خدا آگاه است

شادانه به عید او فرستم صلوات  / این عید غدیر عید حزب الله است

.

در عید غدیر خم خدا داد نوید  / شد اهل نفاق و کفر دیگر نومید

در اوج درخشش است ذکر صلوات  / نور صلوات در دو عالم تابید

.

امروز که دین مصطفی شد تکمیل  / با آیه ی اکملت لکم در تنزیل

بر ختم رسالت و ولایت صلوات  / رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل

.

با نام علی به عرش پرواز کنیم  / صدها گره از خلق خدا باز کنیم

هو یا مددی بخوان و ذکر صلوات  / کز لطف و کرامتش صد اعجاز کنیم

.

در عید غدیر شادی ام افزون است  / اندوه و غم و غصه ز دل بیرون است

شکرانه ی این عید فرستم صلوات  / این سینه ام از حب علی مشحون است  . . .

.

بر شیعه کنون وقت سرور و طرب است  / جام طرب از غدیرخم لب به لب است

شادی خود اظهار نما با صلوات  / گر شیعه ای و شاد نباشی عجب است

.

آسوده زهرچه بوده ام من امروز  / غمها ز دلم زدوده ام من امروز

درعید غدیر خم به ذکر صلوات  / ابواب جنان گشوده ام من امروز

.

برداشت خدا پرده ز اسرار نهفت  / بردست نبی گل ولایت بشکفت

شد نورٌ علی نور به ذکر صلوات  / چون منزلت علی پیمبر می گفت

.

ای دل ز ولایت علی شادی کن  / احساس غرور و فخر و آزادی کن

با دسته گلی پر از درود و صلوات  / از روز غدیر و شادی اش یادی کن

.

سرشار سرور و شادی بسیاریم  / سرمست ولای حیدر کرّاریم

صد حمد که با ذکر شریف صلوات  / بر حبل ولایتش تمسّک داریم

14:13
110
امامت در قرآن
 
 
از آياتى كه به اتفاق شيعه و اهل سنت در شأن اميرمؤمنان على، عليه‏السلام، نازل شده آيه 55 سوره مائده است كه به »آيه ولايت« مشهور شده است؛ در اين آيه مى‏ خوانيم: إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون. جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى ‏خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‏ كنند.

در تفسير »مجمع‏ البيان« در شأن نزول اين آيه روايتى نقل شده كه شنيدنى است؛ ابوذر غفارى روزى تعدادى از مردم را كه به همراه جمعى از ياران رسول خدا، صلّى‏ اللَّه ‏عليه ‏وآله، در كنار زمزم نشسته بودند، خطاب قرار داده و مى‏ گويد: اى مردم! هر كس كه مرا مى‏ شناسد كه مى ‏شناسد، و هركس كه نمى ‏شناسد من خودم را به او معرفى مى‏ كنم؛ من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى هستم، من با اين دو [گوشم] شنيدم - كر شوم اگر چنين نباشد - و با اين دو [چشمم] ديدم - كور شوم اگر چنين نباشد - كه رسول خدا، صلّى ‏اللَّه‏  عليه ‏وآله، مى ‏فرمود: على [عليه‏السلام] رهبر و پيشواى نيكان و كشنده كافران است. هر كس او را يارى كند يارى مى ‏شود و هركس او را خوار و بى پناه كند خوار و بى پناه مى ‏شود. 

بدانيد روزى از روزها نماز ظهر را با رسول خدا، صلّى ‏اللَّه‏ عليه ‏وآله، در مسجد مى ‏خواندم، مستمندى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، اما كسى چيزى به او نداد، او دست را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! تو شاهد باش كه من در مسجد رسول خدا تقاضاى كمك كردم ولى كسى چيزى به من نداد. در همين حال على، عليه ‏السلام، كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود، كه انگشترى در آن بود، به او اشاره كرد. مرد مستمند نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد. پيامبر اسلام، صلّى ‏اللَّه ‏عليه ‏وآله، كه در حال نماز بود اين ماجرا را مشاهده كرد؛

هنگامى كه از نماز فارغ شد. سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: اى پروردگار من! سينه مرا گشاده گردان و كار مرا آسان ساز و گره از زبان من بگشاى تا گفتار مرا بفهمند و ياورى از خاندان من براى من قرار داده، برادرم هارون را. پشت مرا بدو محكم كن و در كار من شريكش گردان پس قرآن ناطق را1 بر او فرستادى كه تو را به برادرت قويدست خواهيم كرد و برايتان حجتى قرار مى‏ دهيم. به سبب نشانه‏هايى كه شما را داده‏ايم، به شما دست نخواهند يافت.« بار خدايا !  محمد، پيامبر تو و برگزيده تو هستم، سينه مرا براى من گشاده گردان، كار مرا آسان ساز و ياورى از خاندانم، على را، براى من قرار داده و پشت مرا بدو محكم كن!»  ابوذر مى‏ گويد: «پيامبر خدا هنوز سخنش را به پايان نبرده بود كه جبرئيل از سوى خدا بر او نازل شد و گفت: » اى محمد! بخوان!« گفت: »چه بخوانم؟« گفت: »بخوان: جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‏ خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى ‏كنند.3


پى ‏نوشتها:
1. سوره طه (20)، آيه 25-32.
2. سوره قصص (28)، آيه 35.
3. الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، مجمع ‏البيان فى تفسير القرآن، ج3، ص347-346؛ همچنين ر.ك: احقاق الحق، ج2: ص410-399؛ الشوكانى، فتح القدير، ج2 ص50؛ المتقى الهندى، كنزالعمّال

آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 آبان 1391 مرداد 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391